روزنگاریهای بانو

سلام و شب بخیر داداشم فردا نوبت کولونوسکوپی داشت و امروز باید دارو مصرف میکرد ولی امشب حالش بد شد و بردیمش بیمارستان شهید بهشتی بستری کردیم با دکترش دعوام شد ، الان بخش جراحی مردان بستریه اجازه ندادند شب پیشش بمونم تازه برگشتم خونه ، فقط خدا میدونه فردا چطور خواهد شد ....... خدایا توکل به تو...... صبح میرم بیمارستان پیشش . ..... خدایا به حق خودت همه ی بیماران را شفای عاجل عنایت فرما و برادر مرا نیز ..... هنوز به خانواده چیزی نگفتم ، نصف شبی نگران نشن فردا ......... خدایه توکل به تو.......,خدایا توکل به تو,خدایا به تو توکل میکنم,خدایا به تو توکل,خدايا به تو توكل مي كنم,خدایا من به تو توکل,خدایا فقط به تو توکل میکنم ...ادامه مطلب

سلام و عصر بخیر امروز هم واسه خودش روزی بود ، از بعضی کلاسها واقعا لذت میبرم مثل کلاس بلاغت ولی خدایی ش تحمل کلاس مدیرگروه خیلی سخته ولی جدیدا اصلا تحویل نمیگیرم یعنی خیلی جدی ام . اونم جرات نمیکنه زیاد بهم گیر بده ، اینطوری راضی ترم ..... دو تا همکلاسی دارم هر دوشون خیلی ازم بزرگترند و متاهل و کارمند، ولی بخدا از من بیشتر حرص درس و کلاس رو دارند ..... این دیگه چه مدلشه! هر چی بزرگتر میشیم بدتر میشیم، انگار بچه ی ابتدایی هستیم .... درس درس درس   و زندگی ادامه داره خدایا شکررررررررررررررررررررررررت    با حس عجیبی با حال غریبی دلم تنگته پر از عشق و عادت بدون حسادت ، دلم تنگته گله بی گلایه بدون کنایه ، دلم تنگته پر از فکر رنگی یه جور قشنگی ، دلم تنگته تو جایی که هیشکی واسه هیشکی نیست و همه دل پریشن دلم تنگه تنگه واسه خاطراتت که کهنه نمیشن دلم تنگه تنگه برای یه لحظه کنار تو بودن یه شب شد هزار شب که خاموش و خوابن چراغای روشن منه دل شکسته با این فکر خسته ، دلم تنگته با چشمای نمناک ، تر و ابری و پاک ، دلم تنگته ببین که چه ساده بدون اراده ، دلم تنگته مثل این ترانه ، چقدر عاشقانه ، دلم تنگته یه,خدایا شکرت,خدایا شکرت که هستی,خدایا شکرت به خاطر عشقم ...ادامه مطلب

سلام و شب بخیر  الان شیراز هستم و خونه ی داداشم، حسابی داره درد میکشه با این حالش از صبح تا عصر ساعت 6 سرکار بود ،الانم که اومد خونه نشست مرغ پاک کرد و خرد کرد ،بعدش هم از درد دراز کشید ،من فکر میکنم همه ی ما آدمها چوب بی انصافی هامون رو میخوریم داداش منهم متاسفانه بی انصافی هایی در مقابل اعضای خانواده ش کرد ،امشب خیلی براش صحبت کردم و سعی کردم نگاهش رو به زندگی بازتر کنم ولی خب کسی که خوابه رو میشه بیدار کرد ولی کسی که خودش رو به خواب زده هیچ طوری بیدار نمیشه ،داداشم الآن تو شرایط خودش رو به خواب زدنه،بعضی وقتها از بعضی آدمهای دوروبرمون بت درست میکنیم و اونجا متاسفانه پدرخانمش براش بت شده البته از اولش بت بود واسه همین ندیده دخترش رو گرفت چون پدرخانمش دوست داشت این داداش اسکل من دامادش بشه و خوشبختانه داماد فوق العاده ای هم شد یعنی کل این قبیله خری به خوبی داداشم پیدا نمیکردند برای همین زنداداش عزیزم وقتی داداشم بیمارستان بستری شد 8 صبح زنگ زد پدرم رو از 1000کیلومتر دورتر بیدار کرد تا استرس وارد کنه ولی خانواده ی خودش که در یک قدمی ش بودند خبر نکرد تا داماد غریبشان تنهایی در بیمارستان,انسان جایزالخطاست,انسان جایزالخطاست یا ممکن الخطا,انسان جایزالخطا ...ادامه مطلب